۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

مناظره سه ساعته سرکوزی و اولاند



حدود یک ساعت پیش مناظره سه ساعته نیکلا سرکوزی و فرانسوآ اولاند که بصورت مستقیم پخش میشد، به پایان رسید. مناظره جالبی بود. آنرا در جمع دیدم. برای همین تازه به خانه رسیده ام. نکات جالبی در این مناظره بود که جای تامل دارد. کدام یک در انتخابات روز یکشنبه به ریاست جمهوری می رسند هنوز معلوم نیست؟ ولی من در انتهای این مناظره یک لحظه اندیشیدم که آیا میشود روزی در کشور ما نیز لااقل همین نیمچه دمکراسی برقرار باشد؟ و هر کس آزادانه بتواند حرفش را بزند؟ ما از خیر جامعه بی طبقه چه از نوع توحیدیش! چه از نوع کمونیستی و سوسیالیستی اش گذشتیم! فعلا اگر بتوانیم از دست آخوندها خلاص شویم و به همین دمکراسی غربی دست پیدا کنیم شاهکار کرده ایم! تا بتوانیم حداقل یک نفس آزاد در مملکت خودمان بکشیم. فکر میکنم حتی اگر این رژیم سرنگون شود. با ویرانی که در ایران به وجود آورده پنجاه سالی هنوز کار داریم تا بشود ویرانی های کشور و ویرانی هایی که در روح و جان ایرانی ها در این سی و اندی سال بوجود آمده درست کرد. آرزو دارم روزی چنین فضایی را در کشورم ببینم. 

عاطفه اقبال - 3 می 2012


کامنت ها در فیسبوک


Commentaires
رباب علیپور
هر دو هنر پیشه ماهری بودند . منم دیدم. مثل دوتا گربه همدیگر را خنج میزدند. ههههه
رباب علیپور
از سارکوزی انتقاد میکرد که افراد آشنا را وارد مجلس کرده. بگو بیا برو ایران که عنتری بزاد ما پدر پدر زنش هم تو مجلس است.
Alireza Yagooby
با سلام خانم اقبال عزیز مسیر تکامل اجتماعی جوامع بشری تنها از مسیر دمکراسی می گذرد. مسلما در سایه آگاهی و رشد و بلوغ سیاسی جامعه که ره آورد بلامتنزع دیکتاتوری آخوندی است دیکتاتوری دیگر در راه نخواهد بود بنابر این اعتقاد به دمکراسی نافی آرمان جامعه بی طبقه توحیدی یا سوسیالیسم نمی باشد. جامعه آرمانی بی طبقه توحیدی و یا سوسیالیسم هم تنها از طریق دمکراسی و رشد و بلوغ نیروهای مولد میسر است وگرنه تنی چند روشنفکر که خود را عقل کل بدانند و نماینده تام الاختیار و دائمی و غیر قابل تعویض (بقول آقای قاطبه ) پرولتاریا کاریکتاتوری بیش از جامعه آرمانی را به تصویر نمی کشند که راه به دیکتاتوری و استالینیسم خواهد برد. تنها راه همانا رسیدن به دمکراسی بعنوان سکوی پرواز بسمت بلوغ و رشد سیاسی و بعهده گرفتن و ایفای نقش خود بعنوان سازنده تاریخ است.
Hamid Ghazanfari
آقای یعقوبی ، با درود،

جامعه بی‌ طبقه توحیدی ، بسیار با دموکراسی که شما نیز به آن اعتقاد دارید مغایرت دارد ، اگر چنین جامعه‌ای تشکیل شد !!! افرادی که اصلا به توحید ، نبوت و معاد اعتقادی ندارند ، تکلیفشان چیست ، باز هم دیکتاتوری، باز هم خودی و غیر خود
ی، باز هم تبعیض ، باز هم ............. !!!!!!!!!!!! ، وقتی‌ بر اساس ایدئولوژی حکومت می‌کنید ، مجبور هستید که نسبت به آان پایبند باشید و شعار این خواهد بود ( نه به دموکراسی ، آری به دیکتاتوری) و خر بیار و باقالی بار کن ، بعد مجبور به توجیه دیکتاتوری و نسبت دادن آن به جریان توحیدی ، مثل حقوق بشر اسلامی ، مثل مردم سالاری دینی !!!!!!!!!

اگر خانومی دوست داشت وارد ارتشی شود ، که شما آنرا تأیید میکنید ، و اعتقادی به پوشش ( حجاب ) نداشت ، تکلیفش چیست ، و سوالات دیگر ، ........
Farrokh Shafiei
شما فرانسه متوجه می شین؟
Kianoosh Rashidi Ghadi
Kianoosh Rashidi Ghadi
بانو عاتفه اقبال! نه به جامعۀ بی طبقۀ توحیدی! نه به سوسیالیسم لنین ، مائو و استالین و نه به کمونیسم حزب توده ای و اکثریتی!" من نمی خواهم طلا شوم، خواهش می کنم مرا مس کنید! " درود بر شما بانو اقبال!
Kak Hiwa
تا از ایران جهل و خرافه و فریبکاری و بیسوادی و تعصبات و واپسگرایی مذهبی هست هرگز چنین سیستمی در آن سرزمین وجود نخواهد داشت! ایران اول به تحول فرهنگی و بالا رفتن آگاهی و نماندن جهل و خرافه نیاز دارد که این عمر نوح میخواهد!؟!
حنیف حسین دوست
یکی از مهمترین راهکارهای ساخت وطن در آینده ؛تغییر حکومت نه؛ ساختن وطن از پایه ای که این حکومت ویران کرده, تعلیم و تربیت درست فرزندان خودمان است که از کودکی با فهم آزادی بیان و حقوق شهروندی و بشری خو گرفته و در آینده فرزندان برومند سرزمینمان شوند.نشود که ما بکاریم(مبارزه,ترک وطن,اعدام,حبس و....)و دیگرانی برداشت کرده و روز از نو و روزی از نو
Jahanshah Rashidian
هر گونه حکومت ایدولوژی، اسلامی، و موروثی در خود ویروس دیکتاتوری و فساد را حمل میکند که دیر یا زود بروز میکنند. جامه بی طبقه - " توحیدی " از یک دیکتاتوری خشن پرولتاریا و یا اسلامی باید عبور کند و ما شکست چنین پروسه ایی را در تاریخ معاصر دیده ایم. ایران آزاد نیاز به یک جمهوری دموکراتیک دارد. هر آلترناتیو دیگری نا کجا اباد دیگریست.
Efat Eghbal
برنامه جالبی بود که حدود 4 ساعت دیشب مارا گرفت اما بسیار آموختیم و فقط در حسرت دیدن یک چنین روزی در وطن داغ دلمونو تازه کرد ...خسته نباشی عاطفه عزیز
Alireza Yaghoobi
آقای غضنفری عزیز سلام بنظر بنده جامعه بی طبقه توحیدی نه یک اسم همچون جمهوری اسلامی بلکه یک آرمان است . یعنی جامعه ای که در آن استثمار انسان از انسان در اوج ترقی و تکامل فردی و اجتماعی و اوج تسخیر انسان بر دانش و علوم بطور آگاهانه شکل گرفته باشد. بنده تصویری از آن بر اساس زور و اجبار در دید و نظر ندارم و دقیقا از انتخاب آزادانه شکل می گیرد. یادم می آید که آیت الله طالقانی در اول انقلاب در دیداری با سفیر کوبا اعلام داشتند هر انقلابی علیه استعمار و استبداد و استثمار از دید ما یک انقلاب اسلامی است. نظر ایشان نه بر اسم بلکه محتوا بوده است. وقتی خمینی اصل جمهوری اسلامی را می خواست به رای مردم بگذارد مجاهدین خلق طی تلگرافی فوری به او با این امر مخالفت کردند. خوب در اذهان عمومی در حال حاضر بعلت عمق جنایات رژیم حاضر هرگونه صحبت از توحید و یگانگی و وحدت احتماع انسانی که اصلا ربطی هم به اسلام ندارد و هدف غائی و نهائی تمامی انبیای الهی و انقلابات بشری بوده است بنوعی تداعی گر جنایات جمهوری اسلامی و اجباری است که این رژیم برای مسلمان کردن همه دارد. امری بدون محتوا و فرمالیستی که درکی بغایت ارتجاعی از رسالت انبیای الهی است. اینکه گفته شود ما با هرگونه ایدئولوژی هم مخالفیم خود نوعی دیدگاه و ایدئولوژی است. لیبرالیسم خود نوعی تفکر و اندیشه است. در جواب آقای رشیدیان عزیز هم باید عرض کنم. من از جامعه بی طبقه توحیدی بعنوان یک آرمان غائی و نهائی نام بردم نه مرحله کنونی انقلاب و جنبش ما. بله بنده هم در حال حاضر بدنبال یک جمهوری دمکراتیک هستم و گذار از نظامهای طبقاتی به جامعه بی طبقه لازمه زمان و طی شدن پروسه آنهم بر اساس روابط دمکراتیک است و بهیچوجه منطبق بر دیکتاتوری پرولتاریا و ... نمی باشد. این بحث طولانی است که در ظرفیت این مقال نمی گنجد و نظرم درباره پست خانم اقبال عزیز هم مبتنی بر این بود که دمکراسی نافی جامعه بی طبقه توحیدی و بلعکس نمی تواند باشد. دمکراسی نیاز روز ماست و جامعه بی طبقه بعنوان یک آرمان غائی و نهائی بشر و حرکت تکاملی جوامع بعنوان یک آرمان مطرح است که رسیدن به آن شرایظ در حال حاضر امکان پذیر نیست و بنده هم ابزار و وسیله ای در دسترس ندارم که زمان رسیدن به آن را بتوانم امروز مشخص سازم. موفق باشید.
Efat Eghbal
بنظر من تنها قافی که اولاند داد و بضرر او تمام شد بی صبری اش بود بطوری که سارکوزی هنگامیکه اولاند صحبت میکرد سکوت کامل داشت اما اولاند موقع صحبت سارکوزی حالت دفاعی می گرفت و انگار که میترسید و حتی یکبار نشد که وقتی سارکوزی صحبت میکرد او هم سکوت کند و بعد پاسخ دهد.
Alireza Yaghoobi
درباره ارتش آزادیبخش ملی که آقای غضنفری به آن اشاره کردند که خانمی اگر به آن اعتقاد نداشته باشد می تواند وارد آن شود. این به ضوابط آن ارتش بر می گردد. در حال حاضر بنظر بنده آنقدر تبلیغ سازش و "گذار مسالمت آمیز به دمکراسی" و سازش و بریدگی از مبارزه و رفتن و سکنی گرفتن در ساحل امن و ... می شود که برای کسی صرف ندارد که گرد مبارزه برای دمکراسی برود تا چه رسد که بخواهد به ضوابط حاکم بر روابط ارتش آزادیبخش ملی ایران تن در دهد!. ارسیدن به خواسته مورد نظر خانم اقبال هم لازمه اش مبارزه است . کسی دمکراسی را در سینی طلائی بما تقدیم نخواهد کرد. این دمکراسی و آرامش ماتبع آن در واقع بعلت وجود دیکتاتوری در جوامع ما می باشد که زمینه سو استفاده از منابع و ثروتهای ما را برای دنیای غرب فراهم آورده است. بهم خوردن این معادله در کشورهای استبداد زده می تواند محکی باشد به میزان پایبندی به دمکراسی در غرب. این دمکراسی ما را دچار سوتفاهم و سو تعبیر نکند. خمینی و شاه و ... باید در کشور جهان سومی حکومت کنند تا در فرانسه دو کاندیدا بتوانند در محیطی آرام با هم به بحث بنشینند. اما درباره اجرای احکام شرعی مجاهدین از روز ازل بنیانگزاری خود در مقابل اینگونه اندیشه های منتزع از شرایط تاریخی بنیانگزاری شدند. مواضع سازمان علیه لایحه قصاص و مجازات اسلامی و حقوق بشر اسلامی و مردم سالاری دینی کاملا روشن و مبرهن است و خود مجاهدین بزرگترین و اولین قربانی اینگونه کژاندیشی ها بوده و می باشند. مجاهدین با هرگونه نامگذاری اسلامی و بی محتوا مخالفند. مجاهدینی بحثی دارند بنام ورشکستگی تاریخی درک خرده بورژوائی از اسلام که متاسفانه بعلت مسائلی که در سال 60 بوقوع پیوست انتشار بیرونی آن قطع شد که جوابگوی بسیاری از ابهامات درباره اینگونه نامگذاری ها در راستای استفاده ابزاری از دین می باشد.
Atefeh Eghbal
دوست عزیز آقای یعقوبی با سلام، فکر میکنم این بحث به این سادگی نیست و نیاز به فرصت بیشتری دارد تا بشود روی زوایای آن بحث کرد. اما فقط یک اشاره کوچک به نکته ای که شما در بحث وارد کردید. اینکه : مسلما شما بهتر از من می دانید که ایدئولوژی با تفکر و اندیشه تفاوت کیفی دارد. ایدئولوژی فقط یک تفکر و اندیشه نیست بلکه مجموعه ای از باید ها و نباید ها است - اگر بخواهیم بزبان ساده خلاصه کنیم- و کسانی که به یک ایدئولوژی متعقد هستند در کادر این بایدها و نباید ها عمل میکنند. در حالیکه تفکر و اندیشه آزاد میتواند در مورد تک به تک مواردی که یک ایدئولوژی تدوین کرده است نظرهای متفاوت داشته باشد. سلامت باشید.
Alireza Yaghoobi
خانم اقبال عزیز با سلام با تشکر از توضیح شما . باید بعرض برسانم ایدئولوژی تنظیم کننده رابطه انسان با محیط اطراف و پیرامون خود است. اما در مورد اینکه این بحث ساده نیست هم با شما موافقم اما در دنیای واژگونه شدن ارزشها انگار انسان صاحب ایدئولوژی انسانی دگم و بسته است و انسانی که به هیچ چارچوبی مقید نیست انسانی آزاد و فرهیخته است. این اشتباه جامعه ایرانی خمینی زده ماست و خود انحراف بس عظیمی را در جوامع ایرانی مقیم غرب هم پدید آورده است. در یک نگاه سطحی گمان می کنیم که دمکراسی یعنی آنکه هر چه ما بخواهیم یعنی همان. دمکراسی یک فرهنگ است و برای نهادینه شدنش در جوامع استبداد زده به سه دوره ده ساله آموزشی که سه نسل را در بر می گیرد نیاز است. متاسفانه یکی از مشکلات جامعه ما عدم درک علمی از مقولات است. جامعه ما با مقوله آموزش بیگانه است. وضعیت اسفبار نشر کتاب و نشریه گویای این واقعیت است. و گرنه کامنت بنده نافی خواست ونظر شما در برخورداری جامعه ما به دمکراسی نبود اما اینهمه حساسیت برانگیخت چرا؟. بازهم کامنت اول بنده را بخوانید کجا قید شده است که در راه رسیدن به جامعه آرمانی باید دیکتاتوری پرولتاریا و یا مذهبی و یا هرگونه دیگر ایجاد کرد. بحث ها از غنای علمی برخوردار نیس چرا که ما معیار قیاسمان در جوامعی چون جامعه ایران قیاس تجربی است نه منطبق با علم و دانش بشری. موفق و تندرست و شادکام باشید.
Hamid Ghazanfari
آقای یعقوبی،

مثل اینکه من نتوانستم منظور خود را بیان کنم که شما متوجه شوید، منظور دقیق من این است ((( اگر خانومی که اعتقاد به حجاب و آپارتاید جنسی‌ نداشته باشد، و بخواهد در ارتش مورد نظر شما خدمت کند ، با آنچه که در ارتش مجاهدین مشاهده می‌کنیم، ( حجاب
، جدایی از مردان در نشستن در یک سالن و....) تکلیفش چیست ، چگونه در این مهم دموکراسی رعایت شده ؟ ،

وقتی‌ کلمه توحیدی را پسوند می‌کنید ، به چه معناست ؟ اگر کسی‌ به توحید و دستورات انبیا اعتقادی نداشته باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟))))

در ضمن خانم اقبال، اتفاقا در این دوران این بحث‌های مسالمت آمیز و بدون تشنج ، ضروری است ، در طول تاریخ مبارزاتی احزاب ، نیز چنین بوده ، این پرسش و پاسخ‌ها برای خوانندگان ( محققین جوان ) لازم است ، که بتواند نتیجه بگیرند ، نه اینکه چون پسر خاله من یهودی است و خوب سخن می‌گوید ، من هم یهودی خواهم شد بدون اینکه منطق‌های دیگران را بشنوم و قضاوت کنم .در اینجا باید از فیسبوک تشکر کرد که چنین وسیله یی را در اختیار بشرییت قرار داد .

با درود به همگی ، و آرزوی ایرانی‌ دمکراتیک ، آزاد و آباد و به دور از نه سلامتی‌های اجتماعی ،
Alireza Yaghoobi
آقای غضنفری بنده متوجه سوال شما شدم اما شما هستید که متاسفانه متوجه رای و نظر بنده نشدید. شما کسانی را متهم به آپارتاید جنسی می کنید که برای اولین بار در تاریخ کشورهای منطقه زمینه حضور مستقیم زنان را در مبارزه ای بس طاقت فرسا که گاها مردان نیز از انجام بسیاری از امور آن سر باز می زنند فراهم آورده اند. چگونه جریانی می تواند به آپارتاید جنسی به زعم شما معتقد باشد و حضور زنان را در راس تشکیلات خود تا رده رهبری را بپذیرد. بهتر نیست در واژه هائی که بکار می بریم قدری تعمق کنیم و معانی کلمات را درک کنیم. آیا شما در دیدگاه تان قدری اختیار برای آن زن مجاهد خلق قائل هستید که حجاب اختیار نموده است؟. آیا در وادی پرت افتادگی از مبارزه برای تغییر که برگیرنده مبارزه برای احقاق برابر زنان نیزهست باید آنچنان غرق در ظاهر و فرمالیسم گردیم که این واقعیت سترگ را از دیدگاه خود بدور بداریم که آن ایدئولوژی و تفکر و اندیشه از چه پتانسیلی در درون خود برخوردار است که زمینه احراز رهبری یک سازمان سیاسی - نظامی را برای زنان فراهم می سازد؟ آیا حجاب داشتن زن نشانه آپارتاید است؟ بدون توجه به محتوای آنکه این زن در جایگاهی قرار گرفته که بسیاری از مردان از قبول مسئولیت آن بخاطر سنگینی طاقت فرسایش سر باز زده اند؟ فرمالیسم و در قید ظواهر بودن از خصوصیت بارز ایدئولوژی و تفکر خمینی بود که متاسفانه عده ای در تعریف خود بعنوان روشنفکر -البته من حتی اسم چنین افرادی را هم روشنفکر نمی گذارم - در پرت افتادگی از وادی مبارزه برای تغییر در یک ضدیت خودبخودی و بی محتوا با خمینی و تفکرش به آن گرفتار آمده است و به اصل مبارزه بی اعتنا غرق در ظاهر بینی ها شده است و بقول معروف اسب را ول کرده و به زین چسبیده و تازه اسم آن را آپارتاید جنسی می گذارد!. آیا در منطق شما زن و مرد در کنار هم نشستن نشانه برابری و غیر آن نشانه آپارتاید است؟ خوب شما با این تفاسیر معانی جدیدی از آپارتاید یا تبعیض را ارائه می دهید که بنده با تحصیلات آکادمیکم در رشته علوم انسانی و جامعه شناسی تا کنون با آن روبرو نشده ام. بهرحال کوتاه سخن آنکه لباس فرم ارتش آژادیبخش ملی هیچگونه مانع و ردائی در شرکت زنان و مردان در امر مبارزه برای سرنگونی رژیم خمینی ایجاد نکرده است که در صورت احراز چنین مشکل و مانعی مسلما شکل در خدمت به محتوا یعنی اصل مبارزه تغییر خواهد یافت. به همینپگونه نشستن زنان و مردان در درون اجتماعات جدا از هم اگر در امر مبارزه خللی ایجاد می کرد و یا اینکه در کنار هم نشستن زنان و مردان باعث ارتقا امر مبارزه می شد مسلما ترتیباتی و تدابیری اتخاذ می شد تا منظور و نظر شما فراهم اید. اولین اصل برای شرکت در مبارزه با آنهمه ریسک پذیری همانا حل مشکل جنسیتی می باشد که متاسفانه شما به آن گرفتار آمده اید و عوض اینکه اشکال را در ذهن و نظر خود جستجو کنید لجوجانه این اشکال در ذهن و نظر خود را به آظارتاید جنسی هم ربط داده اید که متاسفانه در هیچیک از تعاریف موجود از آپارتاید یعنی تبعیض ما به چنین تعریفی برنخورده ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر