۱۳۹۴ فروردین ۱۹, چهارشنبه

تبعیدیان!


 چه نزدیک است احساسات و عواطف ما تبعیدیان زمین! گویی برشت در آن سالهای دور حال ما را بر قلم خود رانده است! آری! تبعیدیانیم ما! و سرزمین میزبان، گرچه ما را پناه داده است ولی خانه ما نیست! تبعیدگاهمان است! امروز بعد از سالها هنوز در همان نقطه ایستاده ایم ... به مانند همان روزی که خانه را ترک کردیم و کوچه پس کوچه های خاطراتمان را پشت سر گذاشتیم... اما نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم... امید را هرگز رها نخواهیم کرد... چرا که ما صدای فریادها را از پس سکوت سایه افکنده بر سرزمین مان، می شنویم...آری! تبعیدیانیم ما!

عاطفه اقبال - 8 آوریل 2015


تبعیدیان اثر برتولت برشت 

ما را به غلط مهاجر نامیده اند

واین یعنی که ما از سر زمینمان کوچ کرده ایم

که سرزمینی دیگر را برای ماندن بر گزیده ایم

به انتخاب ما. اما,

...ما به انتخاب سرزمینمان را ترک نکرده ایم

...وجای دیگر را برای ماندن بر نگزیده ایم

ما از سر زمینمان گریخته ایم

رانده شده ایم ,تبعیدیانیم ما

و سرزمین میزبان خانه ما نیست

تبعیدگاهمان است.

با ذهن های مغشوش

ایستادهایم کنار مرزها

به انتظار روز بازگشت

وهر حرکتی هر تغییری را

در انسوی مرزها دنبال می کنیم

و هر کس را که از راه میرسد تا به ما بپیوندد

با ولع سوال پیچ می کنیم

تا بدانیم در انجا جه می گذرد.

مگر نه این که ما خود تبعیدیانی هستیم

که شرح تبهکاریها را به این سوی مرز آوردیم.

فراموش نمی کنیم و نمی بخشیم

امید را رها نمی کنیم و سکوت این لحظه ها

ما را به بی راهه نمی کشاند

جرا که صداهای فریاد را از پس ان می شنویم

برتولت برشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر