۱۳۹۶ دی ۱۳, چهارشنبه

بگذار برخیزد مردم بی لبخند! بگذار برخیزد!



بخاطر لبخندی که بر چهره کودکانه اش خشکاندند. بخاطر زندگی کوتاه سیزده ساله ای که از او ربودند. بخاطر آرزوهای کودکانه اش که بخون نشست. بخاطر قلب داغ دیده پدر و مادرهایی که به شیون نشستند. این نبرد تا پیروزی ادامه دارد. ما چاره ای جز پیروزی نداریم. در برابر کسانی که لبخندهایمان را می دزدند. به جانمان آتش میزنند. و زندگیمان را به غارت می برند. چاره ای جز برخاستن و مقاومت نیست. بگذاریم برخیزند این مردم بی لبخند. بگذاریم بی هیچ اما و اگری برخیزند
با غمی آغشته به امید، شعر شاملو را زمزمه میکنم :
احساس میکنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه خورشید
در دلم 
می جوشد از یقین؛
برای آرمین صادقی که شب گذشته در خمینی شهر با شقاوت قلب کوچکش را به خون کشیدند.
عاطفه اقبال - 12 دی 96

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر