۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه

محمد علی جابرزاده چشم از جهان فرو بست


محمد علی جابرزاده از اعضای اولیه مجاهدین، ساعتی پیش در بیمارستانی در پاریس در سن 68 سالگی چشم از جهان فرو بست. او زندانی سیاسی و شکنجه شده زمان شاه بود و شش سال را در زندانهای شاه بسر برده بود. سالها با او در بخش تبلیغات مجاهدین بودم. او تا مقطع دومین انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین یعنی - طلاقها و جدایی ها - در موضع مسئول بخش تبلیغات قرار داشت ولی بعد از سال 68 به بعد از این مسئولیت کنار گذاشته شد و در موضع اجرایی کار میکرد. خاطرات خوب و بد بسیاری از آن زمان با او دارم که بخش عمده ای از عضویتم در مجاهدین را رقم زده است. او جزئی از سیستم بود و برای همین هرگز در برابر کج روی هایی که سازمان را به بیراهه برد، نایستاد. از جابرزاده با تمام انتقاداتم از او و سیستمی که زیر دستش بود، به لحاظ فردی چهره ای همیشه آرام و خندان به یاد دارم. در مرگ او غمگینم.
عاطفه اقبال - 23 بهمن 95 برابر با 11 فوریه 2017

۲۷ نظر:

  1. جابر زاده يكي از تئورسين هاي بسيار بالاي تشكلات فرفه بشمار مي رفت كه در ان روزگاران كلاس هاي عقيدتي ايدئولوژيك و سياسي بر عهده داشت. در زمان بر گزاري كلاس هاي سياسي چنان با آب و تاب باورنكردني دم از سرنگوني رژيم منفور آخوندي مي زد كه همه افراد حاضر در جلسه فكر مي كردند دم دروازه تهرانند و دارند وارد پايتخت مي شوند.
    از مرگ كسي خوشحال نمي شم اما سران فرقه آدمهاي خوبي نبودند و نيستند چون با آگاهي تمام خيانت به همان خلق قهرمان مي كردند و وطن فروشان مطلقي هستند كه هزاران انسان را كشتند و به كشتن دادند تا خودشون به قدرت برسند اما با حسرت تمام يكي يكي دارند فوت مي كنن.
    à 20:18 10Fevrier2017
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رضا جان دقیقا یادم هست بحث های ایشان............ولی خود ایشان هم مهره ای در چنگال رجوی بود.
      11 فوریه 2017 - à 23:36
      کامنت در فیسبوک

      حذف
    2. رضای عزیز باور کنید در مجاهدین جابرزاده ها نیز یک مهره بودند همانطور که دیگران نیز مهره ای بیش نبودند. بحث در این رابطه بسیار مفصل است. حتما روزی به آن خواهم پرداخت.
      11 فوریه 2017, à 20:27
      کامنت در فیسبوک

      حذف
  2. از نظر من عاطفه جان واقعیتش اینست که جابرزاده بدلیل خصوصیات چاکرمنشانه و فرصت طلبانه اش بوسیله رجوی بالا کشیده شد و به ساز او هم همیشه بخوبی رقصید. امثال او را من قربانی نمیدانم بلکه شریک راهِ بیراه رجوی میدانم و سهیم در تمام خطاها و حتی جنایات رجوی.
    12 فوریه 2017 . 2:00
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  3. موضع شما کاملا اصولی است.
    12 فوریه 2017- à 20:21
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  4. در یک لحظه مثل انسانی که برق ان را بگیر ناراحت شدم از مرگ کسی که می توانست اگر فرقه گرائی او را به این روز نیانداخته بود خود و سازمانش و همه ماها که هوداران سابق ان سازمان بودیم در یک جبهه برای آزادی مبارزه می کردیم. با همه دردهای که از او و سازمانش کشیدم به خانواده او تسلیت می گویم
    11فوریه2017, à 20:35
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  5. موضع شما کاملا اصولی است.
    11 فوریه 2017- à 20:21
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  6. من مجاهد خلق نبودم.در پاییز سال۱۳۵۹بعداز خیانت نگهدار وهم فکرانش به جنبش فدای در سرتاسر ایران وکوردستان .وهمکاری اونها با رژیم اسلامی.درسخترین زمان مدتی در روابط مجاهدین در ترکیه وبعد در قرارگاه اشرف بودم.وعمق اختناق وسرکوب درون تشکیلات مجاهدین را مشاهده و لمس کردم.و۵ سال تبعید در التاش .کسانی چون جابرزاده و رفیع نژاد و بقیه چماق بدستان و کوتوله های سرکوبگر خان باشتین و شازده قاجار بودن.با احترام برای مجاهدین در بند ۲ رژیم شاه و شیخ
    11فوریه2017, à 22:13
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  7. خانم اقبال با احترام
    اگر شما در تشکپلات سازمان بوده اید، حتما نقش آقای جابرزاده (برادر! قاسم) را در تهیج و تحریک و خط دهی (شخصا فقط فحاشی چارپادای ایشان را نوشیده ام ولی هستند قربانیانی که نقش مستقم او در شکنجه و ضرب و شتم را هم گزارش کرده اند) بر علیه مخالفان و درخواست های ناجوانمردانه اش برای اعدم همرزمانی که جرمی جز انتقاده به شیوه های سرکوبگرانه تشکیلات نداشتند، را باید به یاد داشته باشید.
    اگر هم نبوده اید احتمالا از قربانیان این فرقه شنیده اید.
    نطر شما را در مرگ رفسنجانی هم خواندم... نظرتان بود و از نظر من هم مشکلی نیست.
    ولی چرا به جنایتکارانی مثل جابرزاده که میرسید از مرگش متاثر میشوید!؟
    رفسنجانی حداقل در اواخر عمرش به ظاهر هم که شده باشد از گذشته اش فاصله گرفت.
    ولی جابزاده و امثال آن تا آخرین لحظه هم از جرم و جنایتهای خود باخبر بودند و آگاهانه به آن برای منافع تشکیلاتی و فردی و قدرت طلبانه ادامه داده و میدهند و در اثر آن علاوه بر به خاک و خون کشیدن معترضان تشکیلات، محضول خون و جان و عمر و مبارزه صدها هزار انسان و صادق و فدارکار را به انحراف و نابودی بردند.
    لطفا نفرمائید که شخصی مثل جابرزاده که از اعضای اولیه دفتر سیاسی سازمان بوده و سایه به سایه رجوی از ابتدا بوده ناآگاهانه و صادقانه این همه جرم و جنایت را هدایت و سازماندهی و در خوش باروانه ترین حالت با آن سازش کرده و علیه آن اعتراض نکرده!؟
    روشنفکران لازم است که مسئولیت افراد را در جامعه و کارکرد سیاسی آنها به درستی در نظر گرفته و با توجه به جرائمشان در مورد آنها اظهار نظر کنند.
    در غیر اینصورت این حق برای هر ناظری محفوظ است که علت این نوع در بردن افرادی که نقش در جنایت علیه بشریت داشته اند را از خود بپرسند.
    این طور نیست؟
    این راه و روش دفاع از خود در برابر اتهامات ناجوانمردانه سازمان نیست.
    مگر اینکه برای پوشان این اتهامات باشد و کمتر کردن حمله سازمان. در این صورت دوستانه توضیه میکنم خود را کنار بکشید و اصولا خود را وارد معرکه نکنید تا مجبور به حق و ناحق کردن موضوعات شوید.
    اگر سردمداران رژیم جنایت کردند و به حق هم نباید این جنایتها را فراموش کرد، همین در مورد جنایات سازمان و بخصوص سردمداران آن هم صادق است.
    ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۶:۱۹
    کامنت در سایت دریچه زرد

    پاسخحذف
  8. کاش انتقادات و کارهای خوب و بدش را می گفتی.. هانا ارنت نکته مهمی در مورد خیر و شر مطرح می کند.. بنظرم هر کس هرکس ،مسولیت شخصی و فردی دارد که نباید ان را نادیده گرفت ،غمگین باش و طبیعی است اما فکرش و بودنش و حتی رفتنش را نقد کن تا با دیده عینی تو چیزی در توشه نسل جوان بیافتد البته این کار را کردی.. اما بنظر فرقی اساسی بین عارف اقبال اعدامی مجاهد دهه شصت با رفتن این شخص در صفحه فیس تو باید باشد.. ممنون از دل بسیار مهربانت
    11 فوریه 2017 , à 22:44
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مینا جان حتما باید نقد کرد. و من تا به امروز دستی در نقد این سیستم داشته ام. در مورد جابرزاده ها و نقش آنها در نگه داشتن سیستم نوشته هایم را منتشر خواهم کرد. ولی امروز به همین کفایت میکنم. با درود نازنین
      11 فوریه 2017 à 20:53
      کامنت در فیسبوک

      حذف
  9. جابرزاده از آن زمان مسعود رجوی رهبر عقیدتی شدند همیشه بله قربان گوی وی بود و تمام کارهای رجوی را در سرکوب مخالفین توجیه می کرد. وی هیچ وقت حتی یک بار یک حرف در رد تمام حرکتهای اشتباه رجوی و مریم عضدانلو نگفت. وی همیشه قربانیان شکنجه را در زندانهای مختلف مجاهدین در عراق شکنجه و تحویل زندانها عراق داده شدند را مزدور و بریده می نامید. کسانیکه هنگامی صدام کویت را اشغال کرد و مجاهدین و رجوی اعلام کرده بود تغاری بشکند ماسی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان بر خلاف آنها تحلیل می کردند و حرکت صدام را نه در خدمت مردم عراق و نه در خدمت مردم منطقه می دانستند. وی و رهبران آن زمان سازمان، من و خیلی از دوستان جدا شده را منحرفان سیاسی می دانستند و می گفتند شما تحلیل سیاسی بلد نیستی
    11 فوریه 2017 , à 21:09
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  10. بارز ترین حرفی که از او شنیدم و هیچگاه هم یادم نرفت این بود که درنشست " مریم مسئول اول چرا ؟" گفت که " نه تنها ما بلکه اگر موسی هم الان اینجا بود جلوی مریم تعظیم میکرد " انروز من خیلی ناراحت شدم چون موسی برایم خیلی بزرگ بود افسوس که اکثر ادمهای موثر سر بزنگاه اثر خود را نمیگذارند یا هم اثر منفی میگذارند ...به هر حال کاش همه ادمها حتی انها که اینطوری هستند هم نروند تا عده ای غمگین نشوند .
    11 فوریه 2017, à 21:17
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  11. مشکل روشنفکر ایرانی خودکم بینی مفرط بخصوص در مقابل قدرت است. همین مشکل بوده که فهیمترین افراد را در سازمان خیانتکار مجاهدین به دریوزگی و تملق و چاپلوسی در مقابل مسعود و مریم و نهایتا به بدبختی کشاند. نقش جابرزاده که فی الواقع هم جابرزاده و هم جابر بود در ایجاد فسادی که سراپای مجاهدین را درنوردید کاملا آشکار است. جای تعجب دارد که خانم اقبال از این جرثومه جنایت و تنفر و کینه کشی علیه افراد مجاهدین به عنوان فردی آرام یاد میکند. و برای مردن او غمگین میشود. باید پرسید جابر جابرزاده دیگر چه باید میکرد و مرتکب چه جنایتی میشد تا شما در مرگ او غمگین نمیشدید. فراموش نکنید که تمام آن مستهجنات شرم آوری که به نام محمد اقبال علیه شما منتشر ساختند همین جابر جابرزاده نوشته و یا حداقل ادیت و کم و زیاد کرده است.
    کاربر
    ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۶:۵۶
    کامنت در سایت دریچه زرد

    پاسخحذف
  12. از مرگ هر چماق دار از نوع قلم به دست ويا مهره سركوبگر نفرات ارتش ازاديبخش خوشحال ميشم.به اميد روزى اين افراد در دادگاه خلقى محاكمه بشوند.
    11 فوریه 2017, à 21:17
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  13. به نظر من همه مسئولین سازمان که از نیروهای زمان شاه بودن در انحراف یک سازمان انقلابی و مردمی و تبدیل شدن آن به یک سکت مذهبی که حال در کنار رژیم سعودی، و نیروهای داعش را انقلابی می داند و از قتل عام مردم یمن حمایت می کند و حاظر به جاسوسی برای نیروهای راست آمریکائی است نقش بزرگی داشته اند. انها رجوی را به اینجا کشندند. نقش انها در انحراف از رجوی کمتر نبوده و نیست
    11 فوریه 2017, à 21:21
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  14. جابرزاده هم يكي از كأسه ليسان بيت رهبري صاحب مرده بود ، امثال جابرزاده ها باعث شدند بيشترين جوانان و سرمايه انساني كشته و آواره شوند جابرزاده هم شريك جرم دستگاه وطن فروش مرحوم حاج مسعود رجوي و مريم رجوي بود
    12 فوریه 2017 · 4:00 h
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  15. خانم اقبال اب که گندید هر چی توش باشه بوی گند و تعفن میگیره.مار دریا بوی گند نمیده مار رود خونه تمیز بوی گند نمیده ولی اگر مار یا ماهی خرچنگ که در رود خونه ای زندگی میکنند که اب فاضلاب هم توش وارد میشه همه بوی گند میگیرند مزه گند میگیرند.اقای جابر زاده هم همراه دستگاه سرکوب بود .خدا رحمتش کنه من می بخشمش از بلایی که سر م اورد و جزعی از اون بود خدا هم بگذره.ولی امید وارم تا بقیه نمرده اند یکبار بیاییند معذرت خواهی کنند.یکبار بیایدند امار بدند چه بلایی سر کسانی که در سال هشتاد خودمون یا جاسوس بودند یا از ناراحتی و فسشار گفتند ما جاسوس هستیم امد.چرا یکی از اینها در روزنامه ها و سایت ها نیستند.چرا اعلام کردند اینها مورد عفو رهبری قرار گرفتند ولی سر به نیست شدند.مریم رجوی بیاید بگوید توی این چند روزی که در فرانسه بازداشت بود که با افتخار میگوید زندان بود ایا زندان فرانسه با زندان مجاهدین قابل قیاس بود؟
    12 فوریه 2017 - 2:55 h
    کامنت در فیسبوک

    پاسخحذف
  16. جالبه طرف شغلش به گوبلز میماند.
    12 فوریه 2017 - 6:27 h

    پاسخحذف
  17. سلام خانم اقبال، مطلب کوتاه شما را در رابطه با فوت جابرزاده را خواندم. شما با مرگ او عاطفی برخورد کرده اید که بنظرم این گمراه کننده اذهان خوانندگان مطالب شما است. او هر چه هم مهربان بود در جنایات آقای رجوی و باندش نقش کلیدی داشت.
    12 فوریه 2017 - 14: 26 h
    یک پیام خصوصی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با سلام، بله میدانم. در کامنت های فیسبوکم توضیح داده ام. اما گذشته از اینها در این دنیای خشن و پر از کینه بگذارید منهم کمی عاطفی برخورد کنم. هیچ بدی جز کمی تلطیف کردن فضا ندارد. بقول شاعر : هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. با مهر

      12 فوریه 2017 - 21:41 h
      پاسخ به یک پیام خصوصی

      حذف
  18. خانم اقبال با سلام به نظرم بله ابراز خوشحالی از مرگ هیچ انسانی درست نیست حتی جنایتکارترین افراد که بهتر است تا محاکمه شان زنده بمانند و خوب هم نوشته اید که غمگینم آنهم به قول شما در دنیایی و عصری که کینه و مرگ طلبی و مرگ آفرینی و جنگ طلبی و جنگ آفرینی از زمین و آسمانش می بارد و بله باید فرد را نقد کرد و به نظرم هر صفتی و توصیفی را می توان به او داد و شما و خوانندگانتان خوب جابرزاده را نقد کرده اید و من هم مقاله ای در سایتم پیوند رهایی منتشر کردم چون جابرزاده مشخصا در نشست تابستان سال 80 در محاکمۀ من با حضور مسعود و مریم رجوی به علت نصب اعلامیه توسط من علیه نشستهای تحقیر و فحاشی و سرکوب موسوم به دیگ خواستار اعدام من شد و با آنکه شخص رجوی خودش مخالفت کرد ولی او اصرار بر اعدام من همانجا داشت و در تمام نشستها عادتش بود همیشه خواستار اعدام سوژه می شد از جمله درخواست اعدام علی زرکش را او مطرح کرد و و هیجوقت هم جلوی این عادت او توسط مسعود و همین خانم رجوی که همه جا امروز شعار لغو مجازات اعدام می دهد گرفته نشد. اینها دست پرورده های شخص رجوی بودند و او را نباید مثل بقیۀ افراد پایین قربانی رجوی شناخت چون او و امثال او مانند فرید و شریف و... افراد روشنفکر و آگاه و کاملا می توانند خودشان بیندیشند ولی نمی اندیشند و کاملا آگاهانه همه را قربانی سرسپردگی آگاهانۀ خودشان به سیاستهای رجوی و سیستم او کردند و حتی رجوی و سیستم او را خشن تر هم کردند و تشویق بیشتر به خشونت و سرکوب نمودند. جابرزاده همیشه کاسۀ داغتر از آش بود و شاه می بخشید ولی شاه قلی نمی بخشید. فرید و شریف هم دقیقا مثل او هستند آن سه مثلث شوم سرکوب و خفقان و عامل انحراف و بیراه روی و خشونت هر چه بیشتر رجوی شدند و دو دیگر نیز همچنان به این شیوه ادامه می دهند. حسین نژاد - پاریس

    پاسخحذف
  19. خانم اقبال با سلام: شما بعد از سال 1370 دیگر برخوردی با قاسم یا همان جابرزاده نداشتید. عمل کرد وی 180 درجه معکوس شده بود .یکی از خشن ترین مسئولین فرقه شده بود در تمامی نشست ها به اقرار درخواست اعدام معترضین و بچه های که سوژ نشستها می شدند بود از نظر من سران دست اول این فرقه را باید از مسولین ان جدا دانست چون انها اگاهانه می دانستندو کمک کار و ابزار کار این بودند که مسعود رجوی تبدیل به دیکتاتور کوچلو بشود خودتان بهتر می دانید وی نویسنده برنامه سخنرانی های مریم و مسعود بود او را نباید قاطی افراد معمولی کرد ای کاش این سران زنده بمانند تا در دادگاه عادلی پاسخ گو عمل کرد های خودشان باشند

    پاسخحذف
  20. من از بیراهه رفتن امثال جابرزاده ها اگرچه غمگینم ودر خلوت خود اشکی هم ریخته ام اما اشکی در مرگ او نمی افشانم چون من هم امثال او را قربانی نمیدانم بلکه شریک راهِ بیراه رجوی و سهیم در تمام خطاها و حتی جنایات رجوی و زن و تیمش!
    عجیب اینکه بعضی در توجیه اشک ریختنشان(؟!) در مرگ جابرزاده ای که "شغلش به گوبلز میماند" هنوز مثل ابریشمچی و تشکیلات در توجیه انقلاب ایدئولوژیک پز علم غیب داشتن داده و احاله ناگفته هایشان را به آینده بعید می دهند!
    درسی برای من و شما: زندان و شکنجه و مبارزه ... هیچکس را از خطا و ارتکاب جنایت مصون نمی کند!
    کامنت در فیسبوک
    13 فوریه 2017 2H21

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آقای فرهاد ر گرامی! یک سئوال دوستانه از شما دارم : شما در رابطه با مجاهدین و از طرفی در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی تا بحال با نام و پروفایل حقیقی چقدر نوشته اید و افشاگری کرده اید؟ دوست گرامی باور کنید بسیار راحت است که با پروفایلی که حتی عکس هم ندارد آمد و همیشه فرمان افشا کن افشا کن صادر کرد! هستند کسانی که دورا دور آنها را می شناسم، با نام مستعار بسیار هم منتقد تند و تیز هستند و اساسا نوشته های من و ما را در این رابطه بسیار کم می دانند و گاه در دیدار یا تماس نیز بسیار انتقاد می کنند که باید اینگونه و آنگونه نوشت! و از آنطرف با نام و شخصیت حقیقی به مراکز و مراسم های مجاهدین هم سرک می کشند و خوش و بش میکنند و کلی هم ارادت دارند! شما دوست من! اگر امثال جابرزاده را در مجاهدین می شناسید، بهتر نیست که بیایید با اسم واقعی خود او را آنگونه که خود شناخته اید به دیگران معرفی کنید و از من در چگونه نوشتنم طلبکار نباشید! باور کنید که من با این گونه تشویق ها و توبیخ ها، موضع گیری ام نه تندتر می شود و نه کندتر! آنچه را که درست بدانم در زمانی که تشخیص بدهم بیان خواهم کرد. با احترام
      15 فوریه 2017 18h57
      کامنت در فیسبوک

      حذف
    2. سلام خانم اقبال. Atefeh Eghbal
      چرا صورت مسئله را عوض و آنرا تبدیل به افشاکن افشاکن می کنید؟! کدام افشا؟! نام و پروفایل واقعی؟! بر چه مبنایی نام و پروفایل من ناواقعیست؟! حتی اگر فرض کنیم من بزدل هستم و با نام واقعی به مراسم آنها میروم باز هم حقیقتی که در بالا متذکر شدم در مورد همه ما صادق است!

      اگر نخواهیم به رسم و اخلاق گروه رجوی به همه تهمت بزنیم و از همه طلبکار بشویم شما بخاطر آن اشک ریختنتان و این پیش داوریتان یک انتقاد از خود بدهکارید!

      دوستانه عرض می کنم به هورا کشان پیرامون کمتر دل بستن بسیار بهتر و پسندیده تر است! با امید موفقیت شما در همه فعالیتهای درست و مردمی!
      کامنت در فیسبوک
      20 فوریه 2017 16h50

      حذف
  21. بي شك مسئولين سازمان همگي در ايجاد يك تشكيلات بسته و محدوديتها و به خصوص در جلسات ديگ و تيغ كشي كه فشارهاي روحي روي بچه ها گذاشت و بسياري را از مبارزه و سازمان فاصله داد، ضد كرد و برخي را هم متأسفانه به سمت رژيم كشاند، مقصر هستند و بايد پاسخگو باشند اما اين دليل بر اين نيست كه در كامنت بياييم كساني مثل آقاي جابر زاده را با رفسنجاني كه دستش به خون هزارن نفر آلوده بود مقايسه كنيم و بگوييم كه از مرگ شان خوشحاليم، هيچ كس، هيچ گروه و هيچ مبارز خطاكاري با آخوندهاي خونريز جاني قابل مقايسه نيست. به همين دليل من نيز گرامي داشتن ياد او توسط خانم اقبال را مي ستايم و من هم مي گويم خدايش بيامرزدش و از سر تقصيراتش بگذرد.
    کامنت در فیسبوک
    17 فوریه 2017 04h34

    پاسخحذف