۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

گفتگوی مهناز قزللو با عاطفه اقبال


سعی کرده ام تا جایی که میتوانم روشن و دقیق به سئوالات مطرح شده، پاسخ دهم. در ابتدا قبل از پاسخگویی به سئوالات، مسئله " رامین حسین پناهی " و خانواده اش و بی عدالتی که در حق آنها صورت میگیرد را مطرح کردم. در ادامه به "تبلیغات سیاسی جهت دار" حول "رقص رهایی" و "درآوردن رحم زنان" در مجاهدین بصورت تحقیقی پاسخ داده ام.

با تشکر از دوستانی که این مصاحبه تلویزیونی را می بینند. مشتاقانه منتظر نظرها و نقدهای  شما هستم همچنین از کسانی که در رابطه با این موضوعات "شاهد عینی" بوده اند، دعوت میکنم که مرا در گزارشات تحقیقی ام یاری کنند.

عاطفه اقبال - 3 می 2018



کامنت ها در یوتوب


تلویزیون جمهوری ایرانی

بحث را چه کسانی انقدر به سطح پایین اورده اند ؟ خانم اقبال ،امثال خانم قزللو بحث را در سطح ساواکی ها و عوامل ج.ا. میبرند که قرصهای ضد حاملگلی در خانه های تیمی میافتند متاسفانه بحثهایی مثل رقص رهایی و یا رحم دراوردن خانمها از افکار بیماری در میاید که اگاهانه و یا نااگاهانه در راستای افکار فاسد و رساله نویس حوضه علمیه میاندیشند.سازمانهای سیاسی را نقد کنید و بیرحمانه اینکار را بکنید ولی نه از نوع ساواک و ج.ا.

Sirvan Karuni

منصفانه ترین و آگاهی بخشترین مصاحبه ای بود که تا حالا از جداشدگان از مجاهدین دیده ام. پیروز باشید.


Mjid Ajan

سخنان خانم اقبال در واقع تو دهنی به بسیاری از جمله رژیم جمهوری اسلامی ، رهبری مجاهدین و جداشدگانی که بنوعی مغرضانه و یا در خدمت رژیم هستند بود و راه سواستفاده تبلیغی را بر کسانیکه سعی در پخش و اشاعه دروغ از رسانه ها را دارند نیزبود . آنهایی که تا دیروز از طریق همین رسانه موضوع «رقص رهایی « و یا « دراوردن رحم « را با آب و تاب تبلیغ می کردند جا دارد که از شنوندگان پوزش بخواهند و نه اینکه شرمگینانه از کنار آن عبور کنند .




Behrouz Mahfooz

خانم عاطفه اقبال، در این شکی نیست که شما عامل جمهوری اسلامی نیستید و همچنین در صداقت شما در مبارزه با رژیم فاسد اخوندی هم جای شکی نیست اما از نظر اینجانب اهداف و نیت خانم قزللو و همچنین اقای مانی در زیر پرده ای از ابهام جدی قرار دارد. مگر این موجودات معتقد نیستند که این سازمان مجاهدین در صحنه سیاست ایران دیگر مطرح نیست و یا چندان تاثیر گذار نیست، پس چرا وقت و انرژی و امکانات و پول و ... خودتان را صرف از میان برداشتن ان جرثومه فساد و تباهی یعنی رژیم خمینی نمیکنند و کمر به خفه کردن همین مجاهدینی که به هر حال با این دژخیمان چنگ در چنگ هستند بستند؟ چرا شما خانم اقبال در دام چنین اشخاصی می افتید؟ ایا با عملتان این شک را ایجاد نمیکنید که اگر وابسته نیستید پس بسیار نادان یا خودخواه و یا بخشی از هر دوهستید؟ باور کنید که این حرف را نه از موضع حمایت از مجاهدین میزنم و نه قصد توهین به شما را دارم بلکه فقط و فقط از موضع رهایی هر چه سریعتر مردم اسیر و جان به لب رسیده ایران این سوال را مطرح میکنم. اگر صادق هستید پس بیایید تمام توانتان را برای نابودی این رژیم فاسد و ضدانسانی و ضدایرانی بکار گیرید و بعد از سرنگونی مجاهدین را هم به پای میز محاکمه بکشانید. نه انکه هم و غمتان مبارزه با مجاهدینی باشد که نه در حاکمیت هستند ونه باور دارید که در فردای سرنگونی اخوندها جایی در حاکمیت دارند! متشکرم.

ارشیا ارشادی

خانم قزللو خارج کردن رحم وتخمدان زنان بعلت بیماری نبوده ودریک پزوژه تخت نام رسیدن به قله آرمانی انجام گردیده / تعداد اعضای زن عضوفرقه رجوی طبق آمار خانم مریم سنجابی ازاعضای شورای رهبری ومسئول پرسنلی کم تر از 700 نفر لوده که آمار 1000 نفر جعلی ودروغ است / انقلاب ایدئولوژیک هدف خرمسراسازی برای رهبر عقیدتی معدوم فرقه بوده است وتاسال 2003 حدود خرمسرا تشکیل وهدود 330 زن به عقد سرکرده معدوم فرقه درآنمده ورقض رهایی انجام شده است / این پزوژه باحمله امریکا به عراق متوقف شده است/ تجاوز جنسی به گروهی اززنان درهمین پروژه انجام شده است / لطفا شما حرف های ایشان را جدی نگیرید وازخام ها سلطانی وهدایتی درمورد سئوال همین برنامه گفتگو کنید.
mahmud hasani

مصاحبه و سخنان وزین و منصفانه و منطبق با واقعیتها ,امیدوارم دست کم دو نفر به سخنان شما به دقت و چند باره گوش کنند ,یکی برادرتان و دوست همیشه عصبانی ما آقای محمد اقبال و دیگری خانم مزگان پور محسن است که این روزها سلسله مقالاتی را منتشر میکند و در بخشی از آنها به مسئله رقص رهایی و همبستری آقای رجوی با زنان متعدد مجاهد اشاره میکند , بنده با ارسال دو پیام به ایشان و با اشاره به دلائلی توضیح دادم که ادعای چندش آور رقص رهایی همان زاییده های ذهن متعفن مرتجعین جنایتکار میهنمان است .موفق باشید.


Fariborz Farshim

سرکار خانم عاطفه اقبال و سرکار خانم مهناز قزللو. بسیار برنامۀ آگاه کننده و مفیدی است. بسیار بجاست که در بارۀ «علت تمایل رهبری مجاهدین به نابود کردن سازمان مجاهدین اصیل»، که ظاهراً دیگرچیزی از آن باقی نمانده است، افشاگری، آگاهی رسانی و تجزیه و تحلیل کنید. توفیق شما خانم ها و آقای عسگری را آرزومندم.


 Davod Ata

راجع به دیدگاه نسبت به زن واقعیت این است که نه ایراد از مجاهدین است و نه از حکومت ملایان، ایراد از اسلام است، تمام مدل‌های اسلام، چه نوع آخوندی، طالبانی، دأعشی ، مجاحدینی، سنی، چه نوع "مدرن" آن همگی‌ دیدگاهی‌ بسیار ارتجأعی نسبت به زن دارند. دلیل اصلی‌ اینه که آب از چشمه فاسد و مسموم است.


کامنت ها در فیسبوک 

Fariborz Farshim

خانم اقبال، با درود به شما، برنامۀ بسیار مفید و خوبی بود. کاش به "دلیل" این که «چرا رهبری مجاهدین تمایل به نابودی تشکیلات اصیل سازمان دارد» نیز اشاره و آن را تجزیه و تحلیل می کردید.🌺🌺








Fariborz Farshim


با درود دوباره، همچنین به خانم قزللو، با دقت برنامه را گوش کردم و به نظرم می رسد که در جایی اشاره کردید که آقای رجوی تمایل داشتند [و ظاهرا دارند] که افرادی را که هیچ چیز ندارند [جز تعلق خاطر کورکورانه به شیوۀ عمل ایشان-افزوده و استباط بنده] در کادر رهبری بنشانند و اعضای با تجربه و پرسشگر و منتقد گذشته را کنار گذاشتند و می‌گذارند. فکر می کنم در این لحظه اشاره کردید که می خواهند تشکیلات اصیل قدیم را از میان بردارند (نقل به مضمون و واژه گزینی از بنده است) شاد و تندرست باشید.







عاطفه اقبال

آقای فرشیم اصطلاح " هیچ ندارند " اصطلاعی در مجاهدین بود. یعنی اینکه به لحاظ فکری . سابقه سیاسی . مقام اجتماعی هیچ هستند و فقط سازمان توانسته آنها را باصطلاح آدم کند. میگفتند چنین کسانی ادعایی ندارند و هر چه را که گفته میشود میگیرند و بدون چون و چرا اجرا میکنند. و اشاره من این بود که تشکیلاتی به این گستردگی که میتوانست وزنه ای در برابر جمهوری اسلامی باشد با استراتژی غلط نابود شد.

Fariborz Farshim

خانم اقبال گرامی، من هم در جریان گوش دادن به مصاحبه دقیقا همین معنی را دریافت کرده بودم، و به همین دلیل هم در یادداشت پیشینم کلمۀ "کورکورانه" را در داخل دو قلاب افزوده ام. در هر حال ممنون از تأکید مجدد بر کورفکر بودن این نیروها. من فکر می کنم که علاوه بر لاپوشانی کردن شکست ها و منحرف کردن افکار و جهت پرسش های یاران قدیم و مبارزان فکور مجاهدین، آقای رجوی ظاهرا در بند کیش خودپرستی هم بوده است! سم مهلک شکست معنوی و در نتیجه شکست دنیوی و سیاسی!  شاد و تندرست باشید.


جواد ریاحی

خانم اقبال مصاحبه شما را گوش کردم و چندین نکته جلب توجه ام را جلب کرد یک در مورد زنان مجاهد و درآوردن رحم بر اساس گفتگو با زنان سازمان مجاهدین که در آلبانی از مجاهدین خلق جدا شده اند درآوردن رحم یک ارزش ایدیولوژیک محسوب میشود و با نام مجاهد برگشت ناپذیر اسم برده میشود و این یک حقیقت مسلم است که با تائيد و تشویق ایدیولوژیک تشکیلاتی دامن زده میشود و دوم در رابطه با حجاب همانطور که به درستی اشاره کردید ایدیولوژیک مان است و در رابطه با ورود شخص رجوی در بحث حجاب و جامعه بی طبقه توحیدی از اساس اندیشه ای به غایت ارتجاعی و عقب مانده است 

عاطفه اقبال 

آقای ریاحی ممنون از اینکه گفتگو را گوش کردید. من فکر میکنم در رابطه با مسئله بیرون آوردن رحم با سند توضیح دادم که درست نیست و اساسا مطرح کردن این موارد به انتقادات درست و اساسی ضربه می زند. انتقادهایی را باید مطرح کرد که پایه و مبنای درستی داشته باشد. با تشکر

جواد ریاحی


خانم اقبال شما نظرتان را بیان فرمودید و من هم با افرادی که مستقیم درگیر این موضوع بودن و تجربه شخصی خود را که در آن سطح و لایه سازمانی بودن و مستند بیان کردن نقل قول کردم .

مجید اژنگ


خانم اقبال گرامی ، مصاحبه شما یکی از جالب ترین مصاحبه های بیطرفانه ای بود که دیدم . نقد شما به مجاهدین و در همان حال خط بطلان بر جعلیاتی که قبلا از همین کانال در مورد رقص رهایی و یا دراوردن رحم با آب و‌تاب مطرح شده بود ، جایگاه شما را بعنوان مخالف سرسخت رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و مخالف سرسخت سیاست های غیردمکراتیک سازمان مجاهدین در بین این طیف شاخص تر نمود . امیدوارم که بقیه نیز از این نوع نگاه و روش در برخورد با سایر احزاب استفاده کرده و برای اثبات حضور خود بدروغ متوسل نشوند .






عاطفه اقبال


ممنونم آقای ارژنگ از اینکه مصاحبه را گوش دادید و نظرتان را نوشتید. من فکر میکنم که اگر ما با شیوه برخورد جمهوری اسلامی و مجاهدین با منتقدین خود مخالف هستیم. دیگر حق نداریم به مانند آنها عمل کنیم. نباید گذاشت مرز واقعیت با آنچه که ساختگی است مخدوش شود. مجاهدین را می توان در افکار و سیاست هایشان به سخت ترین شکل نقد کرد. مجاهدین به حد کافی این جنبش را به نابودی کشیده اند که بتوان آنها در عملکردهایشان به شکل واقعی به چالش کشید اما بر روی اتهام های بدون مدرک و سند رفتن و آنها را بال و پر دادن به نظر من درست نیست. من بارها گفته ام که بخودم قول داده ام که شبیه جمهوری اسلامی و مجاهدین نشوم.

مجید اژنگ


درود خانم اقبال گرامی ، متاسفانه بسیاری که نقد می کنند سازمانهای سیاسی از نوع مجاهدین ( ایدولوژیک ) را خودشان هم دقیقا آگاهانه و یا ناآگاهانه از همان ابزار استفاده می کنند ، در هرحال بازهم درود میفرستم بر صداقت و شرف شما که در دفاع از نقد اصولی و منطقی سنگ تمام گذاشتید همانگونه که در رد مزخرفاتی که به زنان مجاهد در همین رسانه و‌توسط همین مجری نسبت داده شده بود نیز چنین کردید !

مهرنوش موسوی


نقد بیشتر درونی بود. شخصن انتظار یک نقد سیاسی اجتماعی داشتم. سر مسئله حجاب فوکوس رفت روی اجبار یا اختیار. ایدئولوژیک بودن حجاب یعنی چه؟ این ترمهایی هست که زبان درونی مجاهد است. از بیرون مردم عادی میگویند این یک جریان اسلامی است. اسلام رفتارش با زن و مسئله پوشش همین است. بعدش هم در یک جامعه ای که اسلام به قدرت رسیده و چهل سال است میخواهند بیندازندش نمیشود به راحتی گفت خب حالا رهبر فلان سازمان سیاسی که پلاتفرمش هم مذهبی است، محجبه بودن امر شخصی است. منظور من نقد اساس فلسفه حجاب است. وگرنه یک برده هم اگر علاقمند به بردگی بود میتواند زنجیرهایش را نگه دارد. امیدوارم در فرصتهای بعدی و انتظار شنوندگانی مثل من این است از مسائل و مجادلات درون مجاهد فاصله گرفته شود و این سازمان را روی نقشه اوضاع سیاسی ایران گذاشت و در باره وجوه مختلفش بحث کرد. اسلامی بودنش، ضد زن بودنش، محجبه بودنش، نظامی بودنش، دیپلماسی غیر شفاف، حزب سیاسی نبودن و گروه و فرقه غیر شفاف و....اینکه این چه مخاطراتی میتواند ایجاد کند.... از تلاشت سپاسگزارم.

عاطفه اقبال


مهرنوش عزیز، بله نقد بیشتر درونی بود برای اینکه اساسا سئوالات در این رابطه بود. من خودم مایل بودم که بیشتر در رابطه با نقش زنان در جنبش ها و سازمانهای سیاسی حرف بزنم. اما باید به سئوالات پاسخ میدادم و این سئوالات هم بحث درونی مجاهدین می باشد و باید در رابطه با برخی از آنها یکبار تعیین تکلیف میشد. در رابطه با حجاب و مبارزه بر علیه آن در حال حاضر من آنرا مبارزه بر علیه حجاب اجباری می بینم. بنابراین در این فاز حرکت میکنم. فلسفه حجاب و اینکه اساسا به چه صورت شکل گرفت، بحث گسترده ای است که باید حتما به آن پرداخت و من هم به حد کافی در مورد آن تحقیق کرده ام که بتوانم وارد آن شوم اما جای آن در این مصاحبه نبود. من مذهبی نیستم و به حجاب هم اعتقادی ندارم. مسلما باید حجاب را به مانند بسیاری دیگر از قوانین مذهبی به چالش کشید و این از نظر من یک کار فرهنگی و گام به گام در جامعه میباشد و باید با روشنگری، زنان را به حقوق خودشان آگاه کرد ولی حق انتخاب را نباید از هیچ کس به هیچ دلیلی گرفت. از اینکه این گفتگو را گوش دادی و آنرا به نقد کشیدی. متشکرم 

امیر دها


خانم اقبال بسیار عزیز، مصاحبه دلنشین شما را با اشتیاق تا بآخر گوش کردم. با این مصاحبه بر ارادت و احترام من دو چندان افزودید. صداقت، ژرف نگری و احساسات پاک انسانی شما براستی ستودنی است و برایتان سلامتی و کامیابی در تحقق آرمانهای والای انسانی تان را آرزومیکنم. خوشحالم که در همهمه طوفانی از گرد وخاک و در هم آمیختگی حق و باطل ، من امروز صدای وجدان درونم را نیز از زبان شما شنیدم. من همیشه ضمن اینکه خود نقدهای بسیار زیادی در مورد مبانی عقیدتی، مناسبات تشکیلاتی و استراتژی مبارزاتی به مجاهدین داشته و دارم ، اما در مورد دوستانیکه چه بسا ندانسته و یا ناخواسته سناریوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را برای نقد مجاهدین تکرار میکردند ، این نگرانی را داشتم که نقد آنها به مجاهدین یک نقد ویرانگر است که فقط یک برنده دارد و آنهم جمهوری اسلامی است. وقتی که میتوان نقدهای جدی تری به مجاهدین وارد کرد که راه بگشاید و امکان تحول و تغییر فراهم آورد (اگر نه در چارچوب تشکیلات موجود که در قالب فرماسیونی دیگر)، در این فضای آلوده و مسموم، امکان رویش و بازپروری هر جوانه و بذری نیز از میان میرود و این همان هدفی است که رژیم آخوندی میخواهد. در این باره گفتنی بسیار است که در این مجال نمی گنجد. پایدار و پیروز باشید.

عاطفه اقبال

آقای دهای عزیز، از لطف کلام شما متشکرم. و خوشحالم از اینکه به این گفتگو توجه کردید. در واقع همانطور که حدس می زدم این حرفها، حرفهای دل بسیاری از دوستان بود که باید بیان می شد و بقول شما این فضای مسموم و آلوده را کمی پاکسازی میکرد. من سعی کردم از فرصت این مصاحبه برای اینکار استفاده کنم. دقیقا با شما موافقم که این گونه اتهامات، نقد نیست بلکه ویرانگر است و نه تنها به نفع جمهوری اسلامی است بلکه مجاهدین نیز در جهت سرکوب نقدهای واقعی از آن بهره میگیرند و اساسا مسائل اساسی تحت الشعاع اتهامات مسخره ای که جمهوری اسلامی با هدف مشخص آنرا مطرح کرده، قرار میگیرد. متاسفانه هم جمهوری اسلامی و هم مجاهدین هر دو مایلند که مخالفانشان در همین حد نازل با آنها جدال کنند و بحث های اساسی مخدوش شود. باز هم از شما متشکرم.

Fariborz Farshim

از سرکار خانم قزللو هم برای ترتیب دادن این مصاحبه بسیار تشکر می کنم. با آرزوی شادی و تندرستی برای ایشان. 🌷


Moj Taba

با سلام به خانم اقبال
در مورد جراحی زنان شما اماری ارائه دادید و ان را منطقی و متناسب با همه ی جوامع دانستید ولی چگونه میتوان این را توجیه کرد که این افراد از همه ی زنان در همه ی رده ها نبوده اند اینها فقط شامل شورای رهبری مجاهدین هستند و خانم هدایتی هم بر فضای تبلیغاتی ایدیولوژیک حاکم بر این عمل تاکید کردند که این نه یک توصیه پزشکی بل بک عمل داوطلبانه از جانب قربانی بوده.

در مورد اتهام شکنجه حرفتان منطقی است اما ایا شما همین استدلال را از بک هموطن می پذیرید اگر بگوید من شنیده ام که در زندانهای رژیم شکنجه هست ولی من با چشم خود ندیده ام ایا این پوزیتیویسم در مورد فردی با سوابق شما که شناخت دقیقی هم از ایدیولوژی و عملکرد های مجاهدین دارد پذیرفتنی است؟ طبیعی است نمیتوان فتوا داد و حکم قضایی در مورد یک جریان صادر کرد اما نمی توان به صرف عدم حضور در صحنه جرم از تحلیل سیاسی موضوع و ابراز نظر شخصی طفره رفت.

عاطفه اقبال

مجتبی عزیز با سلام و با تشکر که در این بحث شرکت کردید، در پاسخ به سئوال شما، بر طبق تحقیقی که من انجام و آنرا در این مصاحبه ارائه دادم، این یک عمل جراحی است که در همه کشورها همانطور که گفتم فراوان انجام میشود و دلائل مشخصی هم دارد. به شخصه فکر نمیکنم که بیرون آوردن رحم را بتوان به توصیه ایدئولوژیک ربط داد. چون قبل از هر چیز باید دلایل آنرا توضیح داد. که چرا میگفتند ایدئولوژیک ؟ چه مشکلی را حل میکرد؟ من مایلم دوستانی که نظر مخالف در این رابطه دارند بیایند به این سئوالات پاسخ بدهد. برخلاف گفته، شما این عمل در رابطه با زنان دیگری هم که سطح پایین تر داشته اند انجام شده . ولی در واقع در مجاهدین از یک مقطع به بعد دیگر همه ی زنان عضو شورای رهبری بودند ولی در سطوح مختلف. نفراتی که اسمشان در لیست 90 نفره آمده را من می شناختم الزاما سطوح بالا نبودند. در رابطه با شکنجه در سازمان، من تاکید کردم که من شاهد عینی نبوده ام برای همین بهتر است کسانی به این سئوال پاسخ بدهند که شاهد عینی بوده اند. من نفی نکردم بلکه برای نظر دادن باید در مورد آن تحقیق بیشتری انجام دهم. اما در رابطه با زندانهای جمهوری اسلامی من در رابطه با شکنجه شاهد عینی بوده ام و میتوانم با دست باز از آن سخن بگویم. ضمن اینکه من یک وقت 40 دقیقه ای داشتم که نهایتا به یکساعت و ده دقیقه کشید. یعنی زمانی برای پرداختن به بحث های دیگر نبود. من دو مورد را بطور مشخص بر اساس تحقیق هایم رد کردم . یک در آوردن رحم بدلیل ایدئولوژیک و دوم رقص رهایی. در موارد دیگر نیز تا جایی که میتوانستم توضیح داده ام. با تشکر مجدد

Reza Vazirian

با سلام خدمت خانمها عاطفه اقبال و مهناز قزلو در ابتدا تشکر می کنم که این مصاحبه انجام شد و به اشتراک و در دست رس عموم گذاشته شد . ولی برای من سئولاتی پیش آمد که یکی را مطرح می کنم در مورد جراحی وبیرون آوردن قسمتی از بدن برای سلامتی شخص عمل شونده مثل آپاندیس یا همین رحم زنان یا پرستات مردان ولی شنیدم از شما دیگرانی که دراین مورد نظرداده اند که از هزار زن با ده درصد بالا یا پائین نود نفر آن هم دوباره با احتساب همان ده درصد مورد عمل جراحی حذف رحم قرار گرفته اند که باز می شود حدود ده در صد کل زنان مورد بحث ولی آیا در فرانسه که شما به آمارش اشاره کردید ویا درسایر نقاط جهان حدود ده در صد از زنان شامل حذف رحم می شوند یا ده درصد مردان شامل حذف پرستات می شوند یا مگر چند درصد مردم کل جهان شامل حذف آپاندس که رایج تر از هر دو مورد است و مختص به زن یا مرد نیست می شوند ؟ البته من جون اطلاع دقیقی ندارم برایم این سئوا ایجاد شده . درست مثل همین انقلاب ایدئولژیک یا انقلاب درونی که تا کنون جواب مشخصی از کسی در این مورد نشنیده ام یک بار هم در حدود شاید بیست و پنج سال پیش وقتی با شخثی که بحث می کرد نتوانست مرا قانع کند می خواست به زور متوسل شود که حتی مرا کتک نیز بزند که با دخالت مسئولی که ناظر وحاضر بود کار فیصله پیدا کرد طرف عذرخواهی کرد وقرار براین شد که شخص واردتری در وقت مناسبتری برایم توضیح دهد که هنوز نه آن شخص واردتر پیدا شده ونه آن وقت مناسبتر . با حترام به شما خانم اقبال ، وزیریان

عاطفه اقبال

آقای وزیریان عزیز، اول من باید در رابطه با آمار هزار زن یک نکته ای را بگویم. اینکه این هزار متعلق به آنزمان قبل از فروغ جاویدان میباشد. بعدها تعداد زنان بسیار کمتر شد. با تعداد کشته شدگان در فروغ جاویدان و بعد ریزشی از که از بدنه مجاهدین صورت گرفت. تعداد شاید به ششصد یا هفتصد تا میرسید که بعدها باز کمتر شد. در رابطه با این عمل جراحی، آمار نود نفره در طی یک سال نیست بلکه به مرور زمان میباشد. و اما در مورد جراحی رحم و پروستات که شما اشاره کردید بحث فراوان است. در رابطه با جراحی رحم همان موردی که من در رابطه با کارهای بسیار سنگین زرهی زنان گفتم یکی از دلایل جدی آن بود. در رابطه با پروستات نیز مشکل دیگری است که در فرصتی به آن اشاره خواهم کرد که چرا بسیاری از بچه های جوان در مجاهدین عمل پروستات انجام داده اند در حالیکه این ناراحتی در مردان در سن بالا شروع میشود. یکی از عمده ترین دلایل آن نداشتن رابطه جنسی میباشد. که حتما آنرا بیشتر خواهم شکافت. 



Reza Vazirian

خانم اقبال عزیز تشکر می کنم که شما زحمت کشیده جواب دادید ولی باید عرض کنم قانع کننده نبود:

عاطفه اقبال
آقای وزیریان گرامی هدف بحث به نظر من اساسا اقناع نیست برای اینکه هر کدام از ما از جایگاهی که در آن قرار داریم و طبق تجارب خود قضاوت میکنیم و نظر میدهیم. برای همین است که من به اختلاف نظرها احترام می گذارم. مهم این است که این بحث مورد گفتگو قرار گیرد و حول آن صحبت شود تا ابعاد آن بیشتر شکافته شده و وضعیت را روشن تر کند. موفق و سلامت باشید.

کامنت ها در سایت دریچه زرد

علی 

خانم اقبال گرامی با سپاس از سخنانتان و نگاه منصفانه شما به دروغ چندش آور و در عین حال گمراه کننده موسوم به رقص رهایی در تشکیلات آقای رجوی، گویا این گفته چرچیل است که " تا حقیقت شلوارش را بالا بکشد دروغ نصف جهان را در نوردیده " متاسفانه این بار دروغ فوق بیش از نصف جامعه سیاسی و حتی اجتماعی ایران را درگیر خود کرد و چه بسا مشغله ذهنی افرادی با سابقه بالا در تشکیلات شد که عامل بخشی از ان را می باید در عملکرد رهبری تشکیلات به ویژه شخص آقای رجوی که در راستای ارتقای مکانیکی جایگاه تشکیلاتی زنان عضو سازمان حرکت می کرد ,جستجو کرد . این حرف و حدیث ها و شایعات از همان سال ۶۴ که خانم مریم رجوی به همردیفی رسید در بعضی از محافل زمزمه میشد اما پس ان ناکامی ها در عملیات فروغ جاویدان و آکنده شدن فضای یاس و نا امیدی به آینده در تشکیلات کشتی بان را سیاستی دیگر آمد و در ان دریای توفانی ناخدایی را برگزید که نه دانش دریانوردی داشت و چه بسا نخستین بار بود که دریا را میدید ,بیشتر به شایعات دامن زد . فتنه و دروغ و شایعه از آنجا آغاز میشود که خانمی جوان و خوش بر ورو و با کمترین پشتوانه سیاسی و تجربه تشکیلاتی که در آلمان به همراه خوانواده اش رابطه نیم بندی با سازمان داشت و در مقطع فروغ جاویدان مسئول صنفی یکی از پایگاه های سازمان در آلمان بوده را ناگهان به مسئول اولی سازمان با ان پهنا و طولش توسط آقای رجوی برگزیده میشود و این امر در حالی به وقوع می پیوندد که در ان زمان زنان بسیار ذی صلاح تر و مجرب تر از ایشان در تشکیلات بودند و آزمایش پس داده بودند . و این انتصاب نا بخردانه قلدر مابانه بر گرد و غبار فتنه می افزاید و به ویژه از ان پس که در نشست ها مریم در سمت راست و فهیمه در سمت چپ آقای رجوی می جلوسند ,( نمی دانم هر وقت من چنین صحنه ای را می دیدم سلطان ثروتمند کشور فقیر برونی در ذهنم خطور می کرد که در تمامی مراسم ها دو همسر شرعی !!! وی در چپ و راستش می نشستند و سر آغاز نقطه جیم بنده می شد) و پس از مسئول اولی خانم اروانی ارتقای فله ای زنان تشکیلات به مناصب و مدار های تشکیلات که عمدتا کمترین سنخیت با ان مسئولیت ها داشتند شروع شد و این تز و عملکرد آقای رجوی چنان فضای مسمومی ایجاد کرد که تشخیص سره از ناسره برای افراد مشکل شد و سر آغازی شد برای ریزش های مداوم .در این رابطه گفتنی ها زیاد است و در این مجمل نمی گنجد .موفق باشید.  علی ۲۲

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۱



اردلان
در صحبت های خانم اقبال ؛ یک سئوال بصورت مبهم باقی ماند و آن اینکه؛ آیا در رابطه با بد رفتاری با افراد مخالف و منتقد درون تشکیلات؛ نظیر ضرب و شتم خودکشی و حتی قتل؛ چه نظری دارد؛ خانم اقبال در جواب می گوید که وی اطلاعی در این زمینه ندارد.
نمی دانم؛ آیا این موارد بایذ، جلوی چشم خانم اقبال رخ دهد تا اطلاع داشته باشند.
شایان تذکر است که؛ طی این سالها؛ افراد حقیقی؛ در این زمینه افشا گری کردند؛ نظیر آقایان گوران و سعید جمالی و اخیرا هم آقای سیامک نادری و خانم هدایتی؛ شما یا باید آنها را به دورغ گویی متهم کنید؛ و یا اینکه در نحوه ای تحیلل اتان از حوادث روی داده در این فرقه تجدید نظر کنید.
مسئله خودکشی ها متاسفانه واقعی است؛ این موارد نتجه بلافصل اقدامات سرگوبگرانه رهبران این فرقه ؛ در ارتباط با افرادی است که به هر دلیل نمی خواستند به فعالیت های خودشان با این فرقه ادامه دهند.
نکته ای دیگری که؛ شایان برجسته کردن است؛ لایه افرادی که از این فرقه جدا می شوند؛ اگر برشی بزنیم به طیف افرادی که از این فرقه جدا شدند با موارد زیر مواجه می شویم:
قبل سال شصت و چهار طیف افرادی که از این تشکیلات جدا شدن عمدتا ؛ انتقاد به مشی مسلحانه وجه بارز را داشت
بعد از سال شصت و چهار منتقدین به فقدان فضای دموکراتیک در تشکیلات و رهبری ان وجه غالب را به خود گرفت.
بعد از این سال؛ رجوی لایه ای را تربیت می کند که عمدتا تحت تاثیر کیش شخیصت وی بطور مکانیکی عمل می کردند؛ و حال همین طیف نیز دچار ریزش شده کسانی که با نام وی زیر شدیدترین فشار در زندان ها قهرمانانانه مفاومت می کردند
البته جواب رهبران این فرقه دو سال بعد از آمدن به آلبانی ؛ نه یک تحلیل جامع از روند تحولات جاری؛ بلکه اسباب کشی به شهرستانهای دور دست آلبانی؛ برای ایزوله کردن افراد خود؛ و به بیانی دیگر به قرنطیه فرستادن آنهاست.
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۱


فرهاد

خانم اقبال
یکدنیا ممنون جهت توضیحات و تحقیقات تان. بخصوص در مورد ترهات رژیم ساخته رقص رهایی. خیلی انتظار کشیدیم تا بالاخره شما نتایج تحقیقتان را منتشر کردید. قابل توجه همنشین بهار و دیگران که با نشر و تبلیغ این ترهات خواسته یا نا خواسته با اطلاعات رژیم همسو و همدست میشوند. از بابت مزخرفات و ترهات و توهینهای مجاهدین و محمد اقبال جدا معذرت میخواهم و خدا را شکر که مقابله به مثل نمی فرمایید. این توهینها لکه ننگی بر دامان سازمان پر افتخار مجاهدین و تنها آلترناتیو مردمی بر علیه جمهوری سیاه و پلید اسلامی است.


۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۷

صالح

خانم اقبال، من از شما بابت حرفهای بغایت خودخواهانه و زشت و توهین های محمد اقبال و هواداران مجاهدین معذرت می خواهم. برایم جالب بود که حتی یکنفر از هواداران مجاهدین که اینهمه در فحاشی، چماق بدست در صحنه حضور دارند تا بحال نتوانسته بود به مانند شما بصورت مستند این اراجیف رژیم ساخته مثل رقصیدن لخت زنان مقابل مسعود و بیرون آوردن رحم ها را بررسی و نفی کند. هیچ کدام این اندیشه را نداشتند که بروند در دفاع از سازمانشان یک تحقیق مثل شما ارائه بدهند. حتی سازمان هم تا بحال نتوانست همینطور با سند بیاید پاسخ این موارد را بدهد چون اساسا کارشان بر فحاشی و چماق بدستی استوار است فقط و فقط تا بحال با همین سلاح چه خودشان و چه هوادارانشان وارد شده اند. در برابر حرفهای آقای یغمایی هم بجای پاسخ مستدل عربده کشی می کنند. من به شما درود می فرستم که در مقابل اینها مثل خودشان پاسخ نمیدهید و کینه ورزی نمیکنید. با احترام فراوان

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۶:۴۴
مژگان

برای خانم اقبال حرفهای خانم بتول سلطانی؛ سندیت دارد و محکه پسند؛ ولی افشاگرهای آقای گوران و سیامک نادری و آقای سعید جمالی که در خارج بسر می برند و قابل دسترس؛ و از جهت سیاسی هم قابل اتکا ؛ محکمه پسند نیست.
خانم اقبال این تضاد را چگونه حل می کند؟
چرا برای تحقیقات خودتان راه دور می روید؟
مشکل شما چیست؟ شخصا فکر می کنم شما با گذشته ای خود وداع نکردید.
در نقطه قرار گرفتید که براحتی قابل استفاده برای رهبر مرحوم و مرحومه است.
سعی کنید با درایت بیشتری با مسائل حساس برخورد کیند
مسئله بر سر ضرب و شتم, شکنجه؛ ترور؛ و خودکشی ؛ و قتل است.
این فرقه مرزی در نوردیدند که ؛ چراغ سبز ایدولوژیک برای هر کار از قبل داده شده؛ ساده انگارانه با این مسئله برخورد نکنید.  مژگان


ناشناس ناشناس
چقدر کلمات از معنی تهی شده‌اند. تحقیق؟! تحقیقات؟!
مصاحبه شونده (شاید ناخواسته بوده)، اما پا روی انصاف گذاشته است و به سبک «برادر» حبیب و غیر حبیب، به خانم فرشته هدایتی و سیامک نادری توهین کرده که گویا آنان خلاف واقع گفته‌اند.
افسوس
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۴۵
ناشناس ناشناس 
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
مهم نیست چه کسی از رقص رهایی میگوید بلکه مهم محتوای خبر است ونه ماهئیت مخبر . من واقعا از صحت و سقم رقص رهایی نمیدانم و یا نسبت به سطح پیشرفت ! ان اطلاع موثق ندارم اما چند تا جیز را که بغل هم میچینم به نظرم میاد حقیقت زیاد دور تیست . حذف مردان و بالا اوردن زنان نه برای ارج به انان بلکه برای سرکوب مردان که عمدتا منتقدین را تشکیل میدادنند و مسعود از انان میترسید . سپس یارگیری از افرادی که سابقه مبارزاتی نداشتند اما بانمک بودن ! بعدا تهیه زنجیر و پلاک منقوش به عکس مسعود ! گذراندن اوقات با کلا زنان شورای مرکزی ! خصوصا که طلاق اجباری هم جاری شده بود اما نه برای خودش ! امام زمان بازی و قپه بازی و رهبر بازی و مقر بازی و غیره و غیره ... خصوصا که کل منابع مالی هم تو حسابش بوده و همه را بنوعی نون خور و غلام و کنیز خود کرده بوده ... برای پازل رقص رهایی باید بیشتر چیدمان کرد .
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۵
ناشناس فرشته کمالی


دوستانی که صحبت های خانم اقبال را توهینی به خود گرفته اند. من بدقت مصاحبه را گوش کردم. ندیدم ایشان اسم کسی بجز بتول سلطانی را بیاورند. اما در بعضی از نظرات اینجا این مصاحبه توهین به خانم هدایتی و یا آقای نادری یا جمالی و دیگران تلقی شده!! شاید تلاشی است آگاهانه برای دشمنی انداختن بین جدا شدگان. بنظر من خانم اقبال اصلا حرفهای این جداشدگان را نفی نکردند ولی در دو مورد رقص رهایی و درآوردن رحم نظر متفاوتی ارائه دادند که برای امثال من بسیار جالب و مستند بود . با ارادت
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۲

ناشناس ناشناس 
فرض کنید رقص رهایی راست باشه و فرض کنید از اساس دروغ باشه ... چه نتیجه ای نیخواهید بگیرید ؟
در حالت اول طلاق صورت گرفته و مثلا اجباری ! خوب میتونستن در مقابل این دستور تشکیلاتی مسعود رجوی مقاومت کنن و باهاش برخورد کنن .ولی برخورد نکردن و وارد طلاق شدن خوب بهشون پیشنهاد رقص رهایی میشه اگه قبول کنن ( با سطح و جزییاتش کاری ندارم ) تصمیم خودشونه و میتونن قبول نکنن و به هر قیمتی جلوی این پیشنهاد واستن . در حالت دوم که قضیه حله ... واما این رهبری خاص الخاص انقدر اشتباه به قیمت جان بقیه داشته و انقدر تناقض بارش بوده و انقدر فرصت طلبی کرده که رقص رهایی توش هیچه ...
اگر پوئن های منفی این بزرگوار را جمع بزنید وحشت میکنید که چرا فردیت خودتونو زیرپا گذاشتید تا ملعبه افکار متناقض و فرصت طلبانه کسی بشوید که از یکسو دارای روابط مزدوری با وزارت اطلاعات عراق بوده و پول میگرفته و از سوی دیگر میامده در نشست از استقلال مالی سازمان حرافی میکرده ... خودش دور سر زنش اسفند دود میکرده و میچرخونده ! بعد بقیه بانوان طلاق داده را میفرستاده جلوی گلوله مالکی که شعار بیا بیا بیا بدهند !!! انوقت شماها دنبال رقص رهایی هستید ؟ گیریم که راست باشه یا دروغ ! چه مسئله ای را حل میکنه ؟ از اینکه ایشون به یکی دونفر بدون هیچ سابقه مبارزاتی رده داده و اورده کنار خودش ! برمیگرده به حسادت مریم به زنانی که سابقه مبارزاتی و زندان داشتن و شما تو اون وادی دنبال تحلیل باشید وگرنه فرض کنید حالا با یکی دونفر هم رابطه داشته مگه ایراد هست ؟ اگر به زور بوده طرف بره شکایت کنه ولی اگر به زور تبوده و با رضایت طرفین بوده که چیز عجیب و غریبی نیست که ...
گرفتاری و اشکال بزرگتر از این حرفاس .

 ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت۱۴:۳۷

 ناشناس 

اگه این چیزارو برای مردن میگین که مردم اصن این چیزارو نمیدوننو اینارو نمیشناسن و اصن نمیدونن اینا چی میگن ! اگه برای روشنفکران میگید که روشنفکران خودشون برای این موضوع حتما تجزیه تحلیلی دارن و اینکه بگید رقص رهایی داشته یا نداشته تاثیری نداره .به نظر من باید بیخیال این قضیه بشید چون تنها کسی که صریحا گفته شب با مسعود بودن و استخر میرفتیم و این حرفا فقط بتول سلطانی بوده و یکنفر ملاک قضاوت نیس . ولی پلاک منقوش به عکس رجوی به خیلی ها داده شده و بسیار کار عجیب و غریب غیر اخلاقی احمقانه ای بوده است . ادم بیاد طلاق اجباری راه بندازه بعد به خانم های مطلقه پلاک عکس خودشو بده ؟! یعنی چی ؟ وحشتناکه . ولی از اینکه ازدواجش با مریم بخاطر عشق بوده شکی نیست چون زن ذیصلاح و اوردن به رهبری و لزوم فعالیت مشترک و محرمیت یاوه ای بیش نبوده ... خود اقای رجوی تو نشست جلوی همه با اشاره به مریم گفت زنم ! زنم یعنی چی ؟ والا میتونست بگه خواهرم ! میتونست بگه همرزمم ! ولی رسما گفت زنم ! یعنی بهانه های قبلی و عبارات و عناوین کشک قبلی روهوا و برای تحمیق و بطریق اولی برای توجیه این عشق بوده ... بعدشم ابریشمچی این وسط ضرر نکرده ! زن گنده داده !!! دختر ۱۹ ساله تحویل گرفته !!! معامله بوده و هماهنگی شده بوده !
خلاصه اگه پهن بار سازمان میکردن بهتر بود تا این رفتارهای بغایت کثیف را ... یعنی اینا از جهل همه سوء استفاده کردنند یک مشت افراد کم عقل گیراورده بودن تا تونستن باهاش سازمان بازی و رهبر بازی و رده بازی کردن و پول به جیب زدن ... اشغالهایی که در قدوقواره سازمان نبودند و خراب کردند و پنهان شدند و ۳۰ ساله که این شیر بیدار در سوراخ موش خوابیده !!!
وای برما .... وای برما ....
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۵۹
ناشناس  ناشناس 
چرا وقتی از این حوادث در زندگی مثلا هنرمیشه ها بوحود بیاد همه میگن عجب کثافتی بوده ولی وقتی در بین رهبران یک گروه سیاسی بوجود بیاد همه میگن لابد یجور دیگه بوده !!! نه برادر من !نه خواهرمن ! نه هموطن من ! انسان و خصوصیت ها و خصائل منفی انسان هنرپیشه و رقاصه و سیاسی و رهبر مهبر نمیشناسه ... این برخورد ماست که در مواجهه با موضوع فرق داره وگرنه نفس عمل مقابل یکیه .... مثلا اگه خواننده خانم شهره از شوهرش جدابشه و زن مثلا دوست شوهرش بشه همه میگن عجر کثافتیه ! خجالت نمیکشه با داشتن شوهر و بچه عاشق یه مرد دیگه شده ! ولط اگر همین خانم خواننده نباشه و مثلا یک سیاستمدار باشه اصلا کسی چنین قضاوتی نمیکنه ! چرا ؟ این یه بحث روانشناسی اجتماعیه و بنده وارد نیستم اما اینو خوب حالیمه که مریم و مسعود چشمشون دنبار هم بوده و سرانجام این قضیه بنام و بهانه انقلاب ایده الوژیک تحقق پیدا کرد تا سازمان پس نزنه ... و بعد که همه چی اروم شد و افسار همه پامنبری هارو گرفت تو دستش و تا مرحله طلاق انها را برد یه روز گفت مریم زنمه !!! جالبه هیچکسم بلند نشد بگه مرتیکه غلط میکنی ماهارو از هم جدا میکنی ولی خودت زن داری یا همسر داری ! پس این تشکیلات توتالیتریستی دیگه بوی سازمان مجاهدین نمیداد ... اقای رجوی به اندازه کافی سوابق گذشته جانبازان سازنان را در غیاب انها تو جیب خودش ریخته بود و خودشو قهرمان نشون میداد و برای خودش مرید جمع کرده بود و فردیتشونو با طرح یکمشت چرندیات ازشون گرفته بود و از این بابت خیالش راحت بود که حتی اگه به طلاق داده ها بگه من ۵ تا زن به نیت پنج تن گرفتم و دارم و هرشبم باهاشونم این پامنبری ها کف میزدنند و ذوق میکردند و ایران رجوی و رجوی ایران میگفتن ! ما خود مقصر بودیم که موشی را به جای پلنگ به ما غالب کرده بودند ( الیته دور از جان موش ) و امروز در دهه پنج و خورده ای از زندگی تازه دوزاریمون افتاده که اینل هم از جنس اخوند هستن ولاغیر .
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۲۲
ناشناس ناشناس 
اگه رقص رهایی صرف نظر از اسمش مثلا عده ای خانم جمع شدن و رقصیدن که عیبی نداره . اگه جزو طلاق داده ها بودن و رقصیدن که بازم عیبی نداره حتما راضی بودن که رقصیدن . اگه منظور اینه که به محرمیت رجوی درامدند و روسری باز کردنند که این بهیجوجه عمل قابل توجیهی تحت هیچ عنوان نیست و باید برخورد افشاگرایانه بشود . اگه بحث محرمیت و مثلا رفتن به بستر باشه که واویلاس و مشمئز کننده است . البته من شخصا با اینکه رجوی را یک اپورتونیست توجیب ریز بسیار ماکیاول صفت میدونم ( چون مطمئن هستم ) اما هم بستری با دیگران را نمیپذیرم جون به اینکار نیاز نداره . یعنی اگه علاقه مند به جنس مونث باشه ( که ایرادی نیست ) انقدر هوش و ذکاوت داره که بصورت علن اینکارو نکنه . بنابراین من شخصا تا قبل از سند مطمئن و شهادت بقدر کفایت به رقص رهایی با مضمون هم بستری باور ندارم . یعنی برام هضم نمیشه .
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۸
ناشناس  ناشناس 
البته انسانهای ارمانگرا توجه شان در انتخاب جنس مخالف و همسر طرز فکر اوست و انتخاب بر اساس هیکل و ریخت و قیافه را بورژوایی و یا غیر انسانی میبینند اما در مس همه دیدگاه های فلسفی و اجتماعی انسانی وجود دارد که دارای پیچیدگی های خاصی است و این موضوع یک فاکتور مهم تلقی میشود . یادم میاد پس از ۵۷ هواداران سازمانها لباس ساده میپوشیدند و به میهمانی و جشن نمیرفتند در حالیکه قبل از سال ۵۷ لباس شیک میپوشیدند و به جشن تولد و پارتی میرفتند ولی در هر دوحال عاشق میشدند و نمیتوانستند از شر ! عشق خود را خلاص کنند ! چرا ؟ چون ارمان اکتسابی بود و فرهنگ پوشیدن لباس و روابط خودش را به فرد ارمانخواه دیکته میکرد اما عشق یک امر ذاتی و انسانی بود و راه خلاصی از ان وجود نداشت ! ( البته در بین ارمان خواهان در جهان سوم که صبغه مذهبی داشت این امر پررنگ بود وگرنه مثلا چپ های المان و یا فرانسه تا این حد خود را ژنده پوش و منزوی نمیکردنند ) و هم درگیر فعالیت سیاسی بودند و هم به پارتی میرفتند . تو جهان سوم لباس شیک و پارتی مال ارمانخواه نیست !!! بگذریم ... از کجا به کجا امدیم ؟!
بهرحال عشق امری اجتناب ناپذیر است و برای ما انقلابیون جهان سومی یک تابوست ! همانطور که شادی و پوشیدن لباس شیک یک خط قرمز بود ! در بکدوره ای که استاد دانشگاه هم کلاه صمد بهرنگی سر میگذاشت ! ولی ان دستفروش که سالها همین کلاه را بر سر میگذاشت مورد تقلید قرار نگرفته بود ! چرا ؟ اینها مسائلی است که نیاز به ریشه یابی دارد و درک ان هم بسیار در تحلیل های اجتماعی و سیاسی ضروری است . فلان دختر قبل از ۵۷ تو عروسی میرقصید و مس از ۵۷ که به فلان سازملن سمپاتی پیدا کرده بود اصلا عروسی نمیرفت چه برسد که برقصد ! و در همان واحد عاشق پسر همسایه شان هم بود اما در تناقض میسوخت ... او دوست داشت که مسر همسایه را اتفاقی در فلان جمعیت مورد علاقه خود ببیند تا وجدان درونی اش ارام شود ! مگر عشق گناه بود ؟ مگر دوست داشتن و تمایل به جنس مخالف گناه بود ؟ از نظر ارمانخواهان جهان سوم اری گناه است ! پس ای عشق در پنهان بسوز که ما خود مسئول جهنمیم ! اگاهی های انسانی در کنار ارمانخواهی یک ضرورت و لازم و ملزوم یکدیگرند . ما بدون عشق تکثیر نمیشوین و بدون عشق بقایمان با انقراض مواجه میشود ... این قانون محتوم طبیعتی است که ما موجودات محصول تکاملی ان بوده و هستیم .
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۶:۳۹
 ناشناس 


ولی سوء استفاده جنسی از جنس مخالف دیگر عشق نیست بلکه استثمار جنسی است ، رذالت است و کثیف .اصلا با ذات انسانی در تنافر است در ضد است . هرزگی است . حالا با هر عنوان که بخواهد باشد چیزی نیست جز هرزگی و ذات انسانی در قلمرو هرزگی پرسه نمیزند مگر به اجبار مگر به تهدید و فشار و مگر به نیرنگ و فریب .
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ساعت ۶:۴۸

۳ نظر:

  1. خانم اقبال من از شما صمیمانه متشکرم که سر این بحث را باز کردید و آنرا بصورت مستند و بدون هیچگونه کینه ای مطرح کردید. درود بر شما

    پاسخحذف
  2. صحبت هایی کاملا بی طرفانه و بر اساس تحقیق. منتظر چنین مصاحبه ای از شما بودم. لطفا باز هم بیشتر این مسائل را بشکافید. تا بحال حرفهای همه کسانی که مصاحبه کرده اند یکسان و تکراری بود و دیگر خسته کننده شده بود. سپاس از شما که نظری متفاوت و دقیق ارائه دادید. سمانه

    پاسخحذف
  3. خانم اقبال، لطفا در یک فرصت دیگر نظرتان را در مورد زندانها و خودکشی ها در سازمان مجاهدین بیان کنید. برای من و بسیاری دیگر مهم است که بدانیم نظر شما که بصورت تحقیقی و مستند در این موارد حرف می زنید، چیست؟ بسیار از شما ممنونم برای این مصاحبه

    پاسخحذف